این روزها که در جمهورى اسلامى همه درگیر پخش زنده صحن علنى مجلس،با موضوع بررسى صلاحیت وزراى کابینه یازدهم که خود را کابینه اعتدال مى نامند،بودند و رسانه ملى و شبکه خبر که مسئولیت این خطیر را بر عهده داشت،علاوه بر پخش زنده،باقى زمان را نیز به میزگردهایى با این موضوع و پخش گزارش هایى مربوط به رضایت صددرصدى(!) مردم و مسئولان از این اقدام پسندیده ى سیماى جمهورى اسلامى اختصاص مى دادند،حوادث ناگوارى در سطح منطقه در حال وقوع بود که نشان از توطئه ایى شوم براى جوانه ى نوپاى اسلام خواهى در کشورهاى منظقه دارد.
این توطئه،مکر جدیدى و حیله ى تازه اى نیست؛اساس را همان "تفرقه بینداز و حکومت کن" انگلیسى شکل مى دهد.در کشورهاى مختلف اسلامى که نداى الله اکبر را در خود طنین انداز مى بینند،دامى پهن شده است که نتیجه اش،در صورت غفلت مردم و نخبگان،چیزى جز گرفتارى در سرداب سکولاریزم یا مرداب افراطى گرى نخواهد بود.
آن چه این روزها در منطقه ى آسیاى غربى(خاور میانه) رخ مى دهد،لبخند رضایت دشمن اصلى مردم این منطقه و مسلیمن و موحدین را در پى دارد.در شرایطى که مسلمانان به برادرکشى و درگیرى هاى بیهوده ى مذهبى روى آورده اند و از دشمن اصلى و غده ى سرطانى منطقه که همه ى این اتفاقات،عفونت حاصل از این زخم مى باشد،غافل شده اند و او فارغ از همه ى درگیرى ها و در امنیت کامل و با آسایش گوشه اى نشسته و به آتشى که به راه انداخته لبخند مى زند.
اکنون مسلمانان با دو مسئله مواجه هستند:
نخست پرداختن به اختلافات مذهبى و حضور گروه هاى تکفیرى و خطر ایجاد جنگ داخلى در کشورهاى مختلف که اکنون نمونه اش را در سوریه شاهدیم که جنگ مذهبیى تمام عیار به راه انداخته اند و مردان و زنان و کودکان را به وحشیانه ترین شکل و با بهانه هاى واهى قتل عام مى کنند.نظیر این اتفاق نیز متاسفانه در مصر در حال وقوع است که اتفاقات این روزهاى خیابان هاى این کشور حاکى از همین روند به شکلى دیگر است.همچنین بمب گذارى ها و عملیات هاى انتحارى متعدد در عراق نیز همین هدف را دنبال مى کنند.انفجار امروز ضاحیه بیروت هم که تعداد زیادى کشته و زخمى در پى داشت،با هدف مشغول کردن حزب الله لبنان به درگیرى هاى داخلى رخ داده است.حزب اللهى که خط مقدم مقاومت و نبرد با رژیم صهیونیستى مى باشد.نتیجه ى تمام این ها فقط مشغول کردن مسلمانان به داخل و رها گذاشتن رژیم منحوس اسراییل است و آن ها مدت هاست که به دنبال چنین وضعیتى هستند.زیرا ثبات منطقه برابر با تهدید اسراییل و آشوب و نا آرامى آن موجب آرامش و ثبات در اسراییل است.
مسئله ى دیگر خطر افتادن در دام سکولاریزم است.بعد از موج گسترده اى که در کشورهاى منطقه براى اسلام خواهى به راه افتاد،و پس از روى کار آمدن چند دولت اسلام گرا در برخى از این کشورها،متاسفانه با عملکرد غلط این دولت ها در میدان دادن به گروه هاى تکفیرى و سلفى و اعتماد نافرجام به قدرت هاى غربى و فریب خوردن دلارهاى نفتى چند کشور عربى،موجب سلب اعتماد مردم از آن ها و اقدام براى تغییر حاکمین شد.این زمان درست موقع اجراى حیله اصلى که ارائه سکولاریزم به عنوان راه حل بدیل و مناسب می باشد،بود.این در حالى است که قبلا خطرات حاکمیت اسلام را با اقدامات گروه هاى افراطى در مناطقى مانند سوریه به نمایش گذاشته اند و گفته اند که اگر اسلام مى خواهید،اینطور مى شود و با حاکمیت اسلام،وحشت و سبوعیت بر جامعه تان حکمفرما خواهد بود.شرایطى که در مصر به عینه شاهد هستیم که مردم در بین افراط تکفیرى ها و تفریط سکولارها گیر افتادند و دست به اعتراض زدند و قدرت هاى غربى نیز با استفاده از ابزار ارتش آن چه را که مى خواستند،انجام دادند.نتیجه ى اسلام هراسى و وحشت افکنى از حکومت اسلامى،چیزى جز امنیت اسراییل و فراموش شدن آن به عنوان خطر واقعى و دشمن اصلى نخواهد بود.
نتیجه آن که مسلمین که اکنون با دو خطر پرداختن به اختلافات مذهبى و افتادن در دام سکولاریزم مواجه هستند،باید هشیارى به خرج دهند و با درک موقعیت حساس کنونى و شرایطى که هیچ نفعى براى هیچ کدام از طرف هاى درگیر ندارد و تنها به آرامش و لبخند صهیونیست ها منجر مى گردد،متحد شده و به نبرد با اهریمن مجسم بشتابند.
